بسياري از افراد تصور مي کنند که از آنجا که جاوا اسکريپت داراي کلمه “جاوا” در نامگذاري خود است ، هر دو به نوعي مرتبط هستند. در حالي که بسياري از برنامه نويسان از اين تشابه شکايت مي کنند و حتي بسياري احساس مي کنند که اين سردرگمي نامگذاري تنها بخشي از يک تدبير و حيله بازاريابي است ، اگرچه تاريخچه اين دو زبان برنامه نويسي محبوب براي لحظه اي بسيار کوتاه در طول روزهاي ابتدايي Netscape تلاقي کردند.
ولي تکامل دو زبان برنامه نويسي مسيري کاملا متفاوت را از آن نقطه به پيش برد.
به هرحال اگر اين مقاله را مي خوانيد ، احتمالاً علاقه مند به توضيح مختصر و مفيدي درباره اين دو زبان محبوب هستيد و ميخواهيد بدانيد
اگر به حدود 5 سال قبل برگرديم ، يک مقايسه ساده وجود داشت ، java يک زبان برنامه نويسي با اهداف عمومي است و جاوا اسکريپت در برنامه هاي وب براي ايجاد انيميشن در آنها و تعاملي کردنشان استفاده ميشود . اکنون که JS بزرگ و وسيع شدهاست ، مقايسه اين دو بسيار پيچيده ترشده است.
اول از همه ، به برخي از حقايق و آمارهاي جالب در مورد جاوا و جاوا اسکريپت نگاهي بيندازيد:
در اوايل ايجاد اينترنت ، حدود سال 1990 ، Internet Explorer و Netscape Navigator دو مرورگر وب محبوب بودند که مورد استفاده عموم مردم قرار گرفت. تنها طي 10 روز ، يک توسعه دهنده به نام Brendan Eich در Netscape. توانست يک زبان برنامه نويسي را ايجاد کند که کامپيوتر بتواند داده هاي ورودي کاربر را دريافت کرده و به کمک آن ورودي ها با کاربر در تعامل باشد. او اين زبان را “LiveScript” ناميد .
اين بدان معني است که مرورگر به معناي واقعي کلمه دستورات کاربر را تفسير مي کرد. لازم نبود کد کامپايل شود و وجود افزونه ها هم لازم نبودند.
يک زبان برنامه نويسي ديگر ، به نام java ، تقريباً در همان زمان محبوبيت پيدا کرد ،از آن جايي که java براي عملکرد خود نياز به يک افزونه جداگانه داشت. نت اسکيپ از اين فرصت استفاده کرده و زبان خود را “JavaScript” نامگذاري کرد. استفاده از JavaScript در اوايل ايجاد اينترنت غيرقابل اجتناب بود.
اگر ميخواهيد بشتر در خصوص پبشرفت زبان javascript آشنا شويد ميتوانيد به مقاله
چرا جاوا اسکريپت هر روز محبوب تر مي شود؟ مراجعه نماييد.
جاوا يک زبان برنامه نويسي است که توسط جيمز گاسلينگ اختراع شده و توسط Sun Microsystems توسعه يافته است. توسعه آن حدودا 10 روز طول کشيد .
و بعد نزديک به چهار سال متوقف شد.
در سال 1991 ، گروهي از مهندسان Sun Microsystem به نام “تيم سبز” روز و شب براي ساخت جاوا کار کردند. اين نخستين بار در سال 1995 منتشر شد و از آن زمان نسخه هاي جديد زيادي راه اندازي شده است.
اينترنت امروز کاملاً از برنامه نويسي مبتني بر جاوا اشباع شده است ، و امروزه ما جاوا را داريم که بخاطر بسياري از برنامه هايي که به کمک جاوا زندگي روزمره ما را آسان تر مي کنند تشکر مي کنيم. در حال حاضر جاوا متعلق به شرکت کامپيوتري Oracle ميباشد.
حال بگذاريد برخي از تفاوت ها و همچنين شباهت هاي اين دو زبان را از منظر توسعه برنامه هاي وب مشاهده کنيم:
در حالي که اين دو زبان متفاوت ازهم ميباشند ، شباهت هاي بسياري هم وجود دارد ، که ارزش فکر کردن را دارند ، به ويژه اگر هنگام مقايسه Java با JavaScript به دنبال توسعه برنامه هاي وب هستيد.برنامه نويسي شي گرا (OOP)
هر دو زبان به توسعهدهنده نياز دارد که شي ها و روابط بين آن ها را در هر يک رمزگذاري کند. اکستنشن ها ، اين امکان را به هر دو زبان مي دهد تا به خصوصيات جديدي چون وراثت ، کپسوليشن و پلي مورفيسم سازي دسترسي پيدا کنند.
توسعه Front-end
از هر دو زبان مي توان در جنبه هاي Front-end استفاده کرد. جاوا اسکريپت را مي توان به طور مستقيم در HTML مورد استفاده قرار داد ، که به عنوان يک چارچوب يا کتابخانه اجرا مي شود. جاوا را مي توان به عنوان يک applet ( برنامه کوچک) در اين زمينه جاوا استفاده کرد.
توسعه Back-end
هر دو زبان قابل استفاده در سمت سرور هستند. از مدتها پيش java براي به کار بردن فناوريهاي back-end قوي از قبيل Apache ، JBoss و WebSphere استفاده شده است.
Node.js نيز به يک پشتيبان براي سرورهاي JavaScript تبديل شده است.
جاوا يک زبان OOP (برنامه نويسي شي گرا) است که در سال 1995 مورد استفاده قرار گرفت. جاوا در Sun Microsystems ساخته شد که بعدها توسط شرکت Oracle گرفته شد.
برنامه ها يا برنامه هاي کاربردي توسعه يافته به زبان برنامه نويسي جاوا در JVM (ماشين مجازي جاوا) اجرا خواهند شد که با استفاده از آن مي توانيم همان برنامه را در سيستم عامل ها و پلت فرم ها يا دستگاه هاي مختلف اجرا کنيم.
جاوا اسکريپت يک زبان OOP (زبان اسکريپت نويسي شي گرا ) ميباشد که با استفاده از آن ميتوانيد صفحات HTML پويا ايجاد کنيد و اثرات متقابل در يک صفحه وب ايجاد کنيد .JS در ابتدا در مرورگر موجود بود تا اينکه Google Chrome موتورnode خود را با عنوان “node.js” منتشر کرد.
هر دو زبان جاوا اسکريپت و java به طور متفاوت ، نشانه گذاري ، نوشته و اجرا مي شوند ، و هر کدام تفاوت مهمي در مورد قابليت هاي خود دارند.
جاوا در بسياري از مکان ها از جمله برنامه نويسي کارت اعتباري ، برنامه هاي Android و ايجاد برنامه هاي دسک تاپ و برنامه هاي سرمايه گزاري-اقتصادي استفاده مي شود.
براي مقايسه ، ابتدا از جاوا اسکريپت استفاده مي شود تا صفحات برنامه وب تعاملي تر شود. اين مي تواند به عنوان جايگزيني براي Flash استفاده شود ، اگرچه اکثر برنامه نويسان وب و برنامه نويسان به شما خواهند گفت که جاوا اسکريپت محبوب تر است و عملکرد بيشتري نسبت به Flash دارد.
از JavaScript براي انجام کارهايي مانند ايجاد انيميشن در HTML استفاده مي شود.
به طور خلاصه ، وقتي صحبت از نحوه استفاده از هر زبان برنامه نويسي مي شود ، Java به طور معمول براي کليه توسعه هاي سمت سرور مورد استفاده قرار مي گيرد ، در حالي که ايجاد اسکريپت هاي سمت کاربر براي کارهايي مانند JS validation وايجاد تعامل جاوا اسکريپت به کار ميرود.
برخي از تفاوتهاي مهم ديگر عبارتند از:
امروزه شرکت هاي توسعه نرم افزار درکشور هند و ساير نقاط جهان از هر دو اين زبان برنامه نويسي استفاده مي کنند تا برنامه هاي ايمن ، مقياس پذير و داراي ويژگي هاي بسته بندي شده را با توجه به اامات مشاغل ايجاد کنند.
مانند همه زبانهاي برنامه نويسي ، انتخاب واقعاً به آنچه شما آمادگي داريد و کارهايي براي ايجاد ايده خود نياز هست که انجام دهيد ، بستگي دارد. JS هنوزبيشتر يک فناوري وب است و هرروز در حال پيشرفت و توسعه ميباشد، در حالي که java يک زبان برنامه نويسي با هدف کلي است که مي تواند هر چيزي را ايجاد کنيد.
در تصوير زير ميتوانيد ببينيد که هر زبان براي کدام پروژه ها کارايي داشته و بهتر ميباشد:
وقتي شما توسعه دهندگان اختصاصي را استخدام مي کنيد ، نرخ ساعتي آنها به عوامل مختلفي از قبيل پيچيدگي پروژه ، سطح و سمت کاري، پيچيدگي فضاي کاري ، موقعيت جغرافيايي و البته نوع زبان برنامه نويسي که با آنها کار مي کنيد بستگي دارد.
از اين نظر ، JavaScript و Java کاملاً شبيه به يکديگر بوده و نرخ قيمت ساعتي براي هر دو زبان بين 61 تا 80 دلار در سطح جهاني ميباشد (نمودارزير را ببينيد).
با اين حال ، اگر شما نياز به استخدام توسعه دهندگان نرم افزار براي جاوا يا جاوا اسکريپت داريد ، اتکا به اين نرخ متوسط جهاني کافي نيست.زيرا يک مهندس نرم افزار جوان در ايالات متحده ممکن است هزينه هاي بيشتري به عنوان يک برنامه نويس ارشد در اروپاي شرقي داشته باشد. اما ، از آن جايي که افراد سطح متفاوتي از تخصص ها را دارند. به شدت توصيه مي کنيم يک تيم توسعه اختصاصي با افراد مختلف براي پروژه خود ، در نظر بگيريد.
بهتر است نگاه دقيق تري به اين موضوع داشته باشيم :
بديهي است که ايالات متحده از نظر خدمات توسعه نرم افزار گرانترين کشور است. به عنوان مثال ، متوسط حقوق سالانه توسعه دهنده javaدرآمريکا 104،663 دلار است ، از طرف ديگر ، توسعه دهندگان JavaScript تقريباً 105،744 دلار در سال دريافت مي کنند. از اين رو نرخ ساعتي بين 50 تا 150 دلار متغير است. کيفيت خدمات نيز معمولاً در سطح بالاتري قرار دارد.
وقتي در اروپا برنامه نويسان برنامه java يا توسعه دهندگان Javascript را استخدام مي کنيد ، نرخ ساعتي آنها در اروپاي غربي و شرقي متفاوت است.
اگرچه درآمد توسعه دهندگان درکشورهاي اروپاي غربي نظير آلمان بالاست با اين حال اوضاع در اروپاي شرقي کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال ، نرخ هاي پرداخت شده به توسعه دهندگان اوکرايني (هر دو JavaScript و Java) بين 25 دلار و 50 دلار در ساعت است.
همانطور که ميبينيد، اين رقم اندکي کمتر از ميانگين نرخ ها در سراسر جهان است. اگر تصميم داريد توسعه دهنده وب براي جاوا يا جاوا اسکريپت از اوکراين استخدام کنيد ، هزينه زيادي پرداخت نمي کنيد. با وجود اينکه برنامه نويسان اروپاي شرقي از تخصص و رويکرد کاري عالي برخوردارند.
برنامه نويسي در آسيا “ارزانترين” به حساب مي آيند ، بدين معني که توسعه دهندگان کمترين نرخ را براي کار خود دارند. به عنوان مثال ، يک توسعه دهنده جاوا اسکريپت يا جاوا از پاکستان ممکن است در هر ساعت حدود 8-10 دلار هزينه داشته باشد. با اين حال ، اين قيمت پايين معمولاً با کيفيت پاييني هم همراه است . توصيه مي کنيم اگر تصميم داريد به دنبال تيم کد نويسي در آسيا باشيد محتاط باشيد. اين خطر وجود دارد که شما به يک پروژه نيمه تمام خاتمه دهيد و نياز باشد که همه چيز را از ابتدا شروع کنيد.
قطعا پشت استراتژي هاي هوشمند ديجيتال مارکتينگ يک ديجيتال مارکتر موفق حضور داشته است. مگرنه مطالعات، موفقيت کسب و کارهاي مبني بر بازاريابي ديجيتال اصولي و استاندارد را 64? بيشترازمابقي کسب و کارها به ما نشان نميداد.
در اصل قدرت بازاريابي ديجيتال در برابر بازاريابي سنتي وقتي مشخص ميشود که ما متوجه رشد بي سابقه تکنولوژي هاي هوشمند در زندگي روزمره خود ميشويم.
پس وقتي ما بيش تر وقتمان را در اين فضا سپري ميکنيم چرا يک بازارياب ديجيتال نبايد براي ترفع نيازها و حل مشکلاتمان، ما را به سمت کسب و کار خودش راهنمايي کند؟
البته
آنچه در اين نوشته خواهيم داشت
يکي از چالشها و البته جذابيت هاي کار يک کارشناس ديجيتال مارکتينگ، تغييرات سريع و متفاوت در دنياي ديجيتال است .
بنابراين شما بايد آماده باشيد، تغييرات را دنبال کنيد ودر کارها و بررسي استراتژي هاي بازاريابي خود به آنها توجه کنيد.
نکته: با بررسي ترندهاي پيش رو و اخبار منتشر شده، سعي کنيد فضاي کار خود را تعديل کنيد.
به روز بودن در دنياي فناوري هاي ديجيتال در دنياي امروزي، ضروري است.
اما نبايد در اين حوزه بزرگنمايي انجام شود، رعايت نکات سئو مهم است و همان مفاهيم و کارکردها را دارد، همچنان توليد محتوا براي جلب مخاطب، پادشاه است و بازاريابي شبکههاي اجتماعي نيز رکن اصلي آگاهي از برند ما محسوب ميشود.
در واقع بدنه اصلي ديجيتال مارکتينگ ثابت است. اما به روز بودن کمک ميکند با پاسخ سريع و حساب شده به شرايط، موفقيتهاي بيشتري کسب کنيد.
يکي از فاکتورهاي مهم در داشتن علاقه زياد به يادگيري مسائل جديد است. اين موضوع تا حدودي به معني به روز بودن نيز هست.
اينکه در مورد مسائل مختلفي بدانيم جذاب است.
اما وقتي در حال يادگيري چيزهاي مختلف باشيم، توانايي تمرکز بر روي يک قسمت و تخصص پيدا کردن در آن حيطه را از دست ميدهيم. اينکه بخواهيد همه چيز را ياد بگيريد، همه چيز را در حد متوسط و با تجربه کم ياد ميگيريد و اين در بازار براي شما مزيت رقابتي ايجاد نميکند.
قاعدتا اگر ميخواهيد در کسبوکار خود پيشرو باشيد و برگ برنده خود را نسبت به بقيه ديجيتال مارکترها نشان دهيد، اين راه درستي نيست.
اين تخصص در يک زمينه است که مهم است. بهتر است که از تمام مسائل آگاهي پيدا کنيد ولي تنها در يک حيطه مثل ايميل مارکتينگ، سئو، بازاريابي شبکههاي اجتماعي، ويدئو مارکتينگ و تخصص داشته باشيد و فقط با ديگر موضوعات يک آشناييت کلي داشته باشيد.
همچنين به خاطر داشته باشيد، يادگيري با خواندن کتاب و محتوا و اخبار و ديدن ويدئوهاي جديد در ديجيتال مارکتينگ خوب است، اما اين يادگيري کامل نيست.
زماني يادگيري شما کامل ميشود که تمام موارد جديدي که با آن مواجه ميشويد را در عمل انجام دهيد، نتايج آن را ببينيد و تحليل کنيد.
بنابراين نگران به روز بودن و يادگيري چيزهاي جديد در حوزه فعاليت خود نباشيد، بلکه به دنبال کسب تجربه و تست داوطلبانه چيزهاي جديد و استفاده از استعداد و نوآوري خود باشيد.
ابزارهاي رايگان بسياري وجود دارد که به عنوان يک ديجيتال مارکتر براي هر نوع از بازاريابي نيازمند به استفاده از آن هستيد.
از جمله اين ابزارها ميتوان از twitter analytics، گوگل آناليتيکس، گوگل وب مستر تو ، canava براي طراحي پوستر و بروشور) و… نام برد.
در ادامه چند ابزار براي قسمتهاي مختلف در ديجيتال مارکتينگ را به صورت مختصر معرفي ميکنيم.
همه ما در مورد ايميل مارکتينگ کم و بيش اطلاعاتي داريم.
ايميل مارکتينگ به نوعي از بازاريابي مستقيم جهت گسترش رابطه با مشتري بالقوه يا مشتري فعلي گفته ميشود که در آن معمولاً محتواي تبليغاتي، ترويجي، خدماتي و… به مخاطبانمان به منظور ايجاد وفاداري، اعتماد يا آگاهي از برند ارسال ميکنيم. ابزارهاي متعددي در اين زمينه وجود دارد. اما از ابزارهاي رايگان در اين زمينه ميتوان از mailchimp، mailerlite نام برد.
در هر کسب وکار در هر صنعتي که مشغول به فعاليت هستيد، براي ارتباط با مشتريان خود بهتر است بازاريابي شبکه هاي اجتماعي را ضميمه کار خود کنيد.
براي سوشال مديا مارکتينگ ميتوان به ابزارهاي twitter analytics، buffer، hootsuite و… اشاره کرد. در مقاله هاي بعدي قطعا به بررسي جداگانه بهترين ابزارهاي مديريت و آناليز شبکه هاي اجتماعي خواهيم پرداخت.
در مورد اهميت بيگ ديتا (دادههاي حجيم) بسيار شنيدهايم.
نکته مهمتر از خود جمع آوري داده، تفسير درست اين دادهها و استفاده آن در تدوين استراتژي هاي بازاريابي است.
با آناليز اطلاعات و رسيدن به بينش درست ميتوانيد، سود آوري خود را چند برابر کنيد. از شناخته شده ترين ابزارهايي که در مورد تحليل ديتا در ديجيتال مارکتينگ مطرح است گوگل آناليتيکيس است.
تنها به تحليل ديتا در ديجيتال مارکتينگ اکتفا نکنيد.
اگر کمپين تبليغات کليکي راه اندازي کرده باشيد، دادههاي زيادي براي مديريت کمپين در اختيارتان قرار ميگيرد.
اين ديتا که ميزان کليک بر روي تبليغ شما را نشان ميدهد گاهي به نظر نااميدکننده ميرسد و تعداد کليک کمي را نشان ميدهد. اما بايد در نظر داشته باشيد که همه چيز ديتاي مربوط به کليک نيست.
در واقع يکي از اهداف راه اندازي کمپينها، شناخته شدن برند در ذهن مخاطبين است و کمپينهاي بازاريابي به طور غير مستيقم تأثير خود را در جذب مشتري نشان ميدهند و conversion rate را بالا ميبرد.
نکته ديگر اينکه جمع آوري ديتاي زياد باعث سردرگمي ميشود. شما بايد به اين مسئله فکر کنيد که از هر کدام از اين دادهها چه استفادهاي ميتوانيد داشته باشيد و کدام دادهها را بايد در گزارش احتمالي به مديرتان تحويل دهيد. بعد از اين برآورد ميتوانيد ديتاهاي غيرضروري را حذف کنيد.
همچنين گاهي شنيدهايم که براي تحليل دادهها استفاده از ابزارهايي مثل اکسل و يادگيري آن در حد پيشرفته را توصيه ميکنند.
ولي واقعيت اين است که اکثر کارشناسان ديجيتال مارکتينگ مي گويند در کارهايشان هيچ گاه از اکسل استفاده نميکنند. قطعاً ابزارهاي مهمتري هستند که ميتوانيد براي يادگيري آنها وقت بگذاريد و تأثير مستقيم آن را در جذب مشتري براي کسب وکار خود ببينيد.
آشنايي با ابزارهاي گرافيکي نيز براي يک کارشناس بازاريابي ديجيتال لازم و ضروري است.
طراحيهاي گرافيکي کار گرافيست است. ولي يک کارشناس ديجيتال مارکتينگ بايد توانايي طراحي يک بنر با يک دکمه CTA ساده و يا ريسايز و تغييرات کلي در تصاوير را داشته باشد.
مي دانيم که براي موفقيت بيشتر در جذب ترافيک وبسايت، طراحي مناسب بنرها و لندينگ پيج ها جزء نکات مهم است.
مخصوصاً صفحات فرودي که در صورت موفقيت آميز بودن به جذب مخاطب و ترافيک رايگان کمک بسزايي ميکنند.
در هر صنعتي که فعاليت ميکنيد ميتوانيم به راحتي بگوييم که اکثر رقباي شما به طراحي و بهبود تجربه کاربري در تبليغات و لندينگ پيج ها کمترين توجه را دارند و اين حيطه بسيار جاي پيشرفت براي کسب و کارها فراهم ميکند.
بهبود طراحي سايت و صفحات مختلف به صورت مستقيم بر سئو سايت شما اثر دارد، چرا که يکي از عوامل مؤثر در بهبود سئوسايت، ميزان درگيري مخاطب با سايت و ميزان حضور او در وبسايت شماست .
قطعا متناسب با نوع کاربري سايت، هر چه طراحي شما طراحي سايت جذابتري داشته باشيد. حس خوبي که به مخاطب منتقل ميشود مانع بستن سريع سايت و افزايش بونس ريت شما ميشود.
در قسمت اول اين مقاله در مورد ويژگي هاي يک ديجيتال مارکتر موفق با شما صحبت کرديم و رکن اساسي و گام اول را به يادگيري مداوم و بروز بودن بازارياب ديجيتال اختصاص داديم.
اما ذکر کرديم که اين تمام راه نيست، بلکه انعطاف، خلاقيت و مهارت استفاده از اين آموخته ها و تحليل و تفسير آن است که شما را در ديجيتال مارکتينگ از ديگران متمايز ميکند.
در قسمت دوم اين مقاله ما کمي در جزييات و ويژگي هاي خاص يک کارشناس بازاريابي ديجيتال بيشتر ورود کرده و شما را با باقي اين ويژگي ها آشنا ميسازيم.
در قسمت اول مقالهي درس هايي که از يک ديجيتال مارکتر موفق آموختم، به معرفي بازاريابي ديجيتال و تاثير فراواني که بر کسب و کارهاي مختلف دارد پرداختيم و 5 تا از مهم ترين مهارت هايي که يک ديجيتال مارکتر بايد آن بياموزد را، به شما معرفي کرديم.
وجه مشترک بيشتر اين مهارت ها داشتن انعطاف بالا، خلاقيت و توانايي استفاده بهينه از ابزارهاي ديجيتال بود.
در اين قسمت به معرفي وبررسي مابقي مهارت هاي يک ديجيتال مارکتر خواهيم پرداخت، پس بدون فوت وقت شما را به مطالعه ادامه اين مقاله دعوت ميکنم.
شايد شما هم با اين موضوع مواجه شده باشيد که يکي از مهارت هاي خاص يک ديجيتال مارکتر آشنايي با زبانهاي برنامه نويسي رايج و کاربردي است.
شما به عنوان يک ديجيتال مارکتر نياز نداريد که به اندازه يک دولوپر حرفه اي از برنامه نويسي سر دربياوريد.
ولي اطلاع کلي از HTML و CSS لازمه کار يک ديجيتال مارکتر است تا معنا و مفهوم کدها را بداند و بتواند مثلاً کد يک صفحه بلاگ را بفهمد و معني کدهاي مختلف و کاري که انجام ميدهند را درک کند.
اگر براي انجام تست A/B با Tracking code snippet سر و کار داريد، فهم کلي کدهاي javascript به شما کمک شاياني ميکند.
براي کساني که با وردپرس، جوملا و يا دروپال کار ميکنند، دانستن کليتي از زبان PHP براي ايجاد صفحات جديد و فعاليت هاي ديگر، بسيار کمک بزرگي است.
درگيري و توجه زياد براي يادگيري جزئيات و نکات زبانهاي برنامه نويسي ميتواند شما را از مسير اصلي يک ديجيتال مارکتر دور کند.
در کل تخصصهايي مانند طراحي سايت نيز وجود دارد که معمولا طراحان به صورت حرفهاي اين کار را با م و رعايت نکات بازاريابي که توسط ديجيتال مارکتر اعلام ميشود، انجام ميدهند.
زمان بيشتر گذاشتن براي يادگيري برنامه نويسي به عنوان مهارتهاي فردي و در صورت علاقه توصيه ميشود ولي بر تخصص شما به عنوان کارشناس ديجيتال مارکتينگ تأثير مستقيم ندارد.
مديران و کارشناسان بازاريابي ديجيتال اغلب به دنبال کساني هستند که همواره در حال جستجو بوده و کارها را با بزاده و کيفيت بالاتري انجام دهند و به دنبال بهتر کردن وضعيت کنوني باشند.
شما نيز به عنوان يک مارکتر بايد سعي کنيد کنجکاو باشيد، به اين مفهوم که راهکارهاي مختلف را امتحان کنند و بعد نتيجه هر کدام را بررسي کنند تا بدانند کدام بهتر کار ميکند.
خوبي ديجيتال مارکتينگ اين است که براي همه اين مراحل (تست، بررسي نتيجه و اصلاح) ابزار مناسب در اختيار شما قرار ميدهد.
هرگز قبل از آنکه روي کاغذ پيروز شويد به جنگ نرويد
فيليپ کاتلر
تبليغ، ترفيع، اعلان، گسترش پيام از طريق روابط عمومي و فروش محصول يا خدمات، 5 رکن اصلي فعاليت يک بازارياب ديجيتال ميباشد.
افزايش آگاهي از برند،حضور بهينه و مناسب در شبکه هاي اجتماعي و جذب مخاطبين جامعه هدف و در نتيجه افزايش فروش، از اهداف برنامه ديجيتال مارکتينگ در هر کسب و کاري است.
براي رسيدن به اين اهداف ما اغلب از کانالهاي بازاريابي ديجيتال کمک ميگيريم.
به اين مسئله توجه ميکنيم که يک يا دو کانال ارتباط براي موفقيت کافي نيست و استراتژي ما بايد ترکيبي از کانالها و راهکارهاي مختلف باشد.
از جمله نکات مهم در اين زمينه طراحي سايت است. بايد مطئن شويد که تجربه کاربري و رابط کاربري سايت طوري باشد که مخاطب دقيقاً به آنچه شما ميخواهيد در سايت انجام دهد، ترغيب شود.
اغلب صفحات اجتماعي داراي سرويس هوشمند ad calculator هستند. اين سرويس قابليت اين را دارد که شما با پرداخت مبلغي از آنها درخواست کنيد که پست تبليغاتيتان تا حجم معيني بازديد داشته باشد و در فضاي مجازي ديده شود.
مخصوصاً زماني که علاوه بر گذاشتن تبليغات در شبکههاي اجتماعي خود، براي انتشار بيشتر تبليغات هزينه ميکنيد، بايد به اين تبليغات اصوليتر نگاه کنيد.
در طراحي آن به اين فکر کنيد که تبليغ شما چه چيزي را به مخاطب ميگويد! مخاطب هدف تبليغ شما کيست؟ دوست داريد مخاطب شما بعد از ديدن تبليغ شما چه کاري انجام دهد؟
و به طور خلاصه پيامي را ارسال کنيد که مشتريان بالقوه شما، نتوانند آن را رد کنند.
اگر به خاطر ترس از شکست نوآوريها و راهکارهاي جديد را بررسي نکنيد، از رقباي خود عقب مي افتيد و قطعاً سهم بازار موجودتان را هم از دست ميدهيد.
به اين نکته توجه کنيد که هر بار که در هر حوزه از بازاريابي ديجيتال مانند ايميل مارکتينگ، ويدئو مارکتينگ، سوشال مديا مارکتينگ و… چيزي را تغيير ميدهيد، تست ميکنيد و وما به حالت بهينه نميرسيد، اما يک قدم به رسيدن به بهترين جوابها نزديک شدهايد و راهي را ميدانيد که منجر به پيروزي نشده است، پس تجربه ارزشمندي را به دست آورده ايد.
اين شکستها شما را با رفتار مشتريان بيشتر آشنا ميکند و در نتيجه کمپينهاي بعدي را بهتر طراحي ميکنيد
طبق آمار پيدا کردن مشتري جديد 15 تا بار سختتر از حفظ مشتري حال حاضر است و 13 برابر بيشتر از حفظ مشتري براي شما هزينه دارد در نتيجه جواب ندادن و بي اعتنايي به نظرات و انتقادات مشتريان و کاربران از اشتباهات مهلک يک مارکتر يه شمار ميايد.
يکي از اهداف ديجيتال مارکتينگ ايجاد اعتماد و وفاداري در مشتري است، اينکه مشتري احساس کند که هميشه يک نفر در کسب و کار شما در دسترس و پاسخگوست.
بنابراين به دنبال استراتژيها و روش هاي جديد و بهينه در پاسخگويي و ارتباط برقرار کردن با مشتري باشيد.
تحقيقات اخير نشان داده است از هر 10 مورد شکست در قسمتهاي مختلف يک پروژه، 9 مورد آن به خاطر نگرش منفي آن فرد (کارمند) و يا رفتار منفي است که در يک شرکت با آن مواجه بوده است.
در مجموع اين دو مقاله، من سعي کردم شما را از
مستقل از شرکتي که در آن مشغول به فعاليت هستيد يا پروژه اي که به تازگي گرفته ايد، اين نگرش شما، خلاقيت و بهره گيري از ابزارهاي مختلف است که شما را به موفقيت هاي چشم گير در ديجيتال مارکتينگ ميرساند.
طبق اصل پارتو، 80? از موفقيت هاي شما حاصل 20? فعاليت هاي شماست پس سعي کنيد هوشمندانه عمل کنيد و ايده هايتان را تست کرده و بهينه ترين آن ها را در کار اجرا کنيد. در زمينه
درباره این سایت